جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
مشاوره

حوزه/ نشست عنوان «مشاوره؛ چرا و چگونه؟!» با حضور «حجت الاسلام والمسلمین مهدی عباسی، مشاور خانواده و رئیس مرکز مشاوره روحان» و «دکتر مبین صالحی، مشاور کودک و نوجوان و رئیس مرکز مشاوره طراوت بهشت» در رسانه رسمی حوزه های علمیه برگزار شد.

اشاره؛ یکی از موضوعات مهمی که در سال های اخیر رشد محسوسی داشته است، موضوع «مشاوره» می باشد که نسبت به قبل، گسترش بیشتری در جامعه پیدا کرده و همراهان فراوان‌تری را در جامعه به خود اختصاص داده است؛ به همین منظور نشستی را با دو تن از کارشناسان این حوزه برگزار کردیم تا پیرامون این موضوع، گپ و گفتی داشته باشیم.

متنی که می‌خوانید، بخش دوم نشست یک و نیم ساعته ما با «حجت الاسلام والمسلمین مهدی عباسی، مشاور خانواده، رئیس مرکز مشاوره روحان و رئیس میز خانواده دفتر تبلیغات» و «دکتر مبین صالحی، مشاور کودک و نوجوان و رئیس مرکز مشاوره طراوت بهشت» با عنوان «مشاوره؛ چرا و چگونه؟!» است.

بخوانید و ببینید:

متن بخش اول نشست


کلیپ| خانواده نیازمند ارتقای سطح دانش و مهارت رسانه‌ای است


کلیپ| بهترین زمان مراجعه به مشاور

 



فیلم کامل نشست

* جناب آقای صالحی، جنابعالی هم در عرصه‌ی کودک و نوجوان فعالیت‌های زیادی دارید و مشاوره‌های زیادی در این عرصه داشته‌اید. شما هم پرتکرارترین مشکلی که معمولا به شما مراجعه می‌شود را بفرمایید و هم‌چنین راهکاری که در این زمینه وجود دارد را نیز بیان نمایید.

- دکتر صالحی

البته بهتر است به جای پرتکرارترین مشکل، پرتکرارترین مشکلات را بگوییم. یعنی تعدادی از مشکلات هستند که این‌ها در جلسات مشاوره خیلی مطرح می‌شوند.

من اولین مورد را همین آخرین مورد جناب آقای دکتر عباسی مطرح کنم که بحث وابستگی به تکنولوژی‌هاست که مثل گوشی و یا تبلت است که بچه‌ها در طول روز مدت زمان زیادی از آن استفاده می‌کنند که هم روی روابط خانواده و روابط خواهر و برادرها تأثیر دارد و هم بر روی مسائل درسی و مسئولیت‌پذیری روزمره‌شان تأثیر دارد.

این مسئله چالش بزرگی برای خانواده‌ها شده است و نمی‌توانند آن را مدیریت کنند، یعنی احساس ناتوانی می‌کنند که سر سفره نمی‌آید، درسش را نمی‌خواند، کارهایش را انجام نمی‌دهد و چقدر پرخاشگری‌ها که به خاطر همین در خانواده اتفاق می‌افتد.

اصلا خود استفاده از این وسایل وقتی بیش از حد باشد، سیستم روانی را مختل می‌کند و باعث پرخاش می‌شود. این یک مسئله‌ی خیلی جدی است.

یک مسئله‌ی دیگری که آن را هم فوق‌العاده زیاد می‌بینم و شاید بتوانم بگویم که بر اساس نگاه شخصی و تجاربم، محور مشکلات فعلی است، وابستگی‌ها بین کودکان و والدین است.

می‌دانید بچه‌ها خیلی به والدینشان وابسته هستند. خیلی اوقات می‌توان این‌ها را ریشه‌یابی کرد، مثل این‌که تعداد فرزندان کم است، آن درهم‌تنیدگی‌هایی که وجود دارد، کنترل‌گری و بیش حمایت‌گری آن‌ها خیلی تأثیرگذار است و باعث می‌شود که بچه‌ها آن‌طور که ما می‌خواهیم مسئولیت‌پذیر و مستقل بار نیایند و این‌ها می‌تواند بعدها مشکلات خانوادگی و مشکلات اجتماعی زیادی را هم به وجود بیاورد.

مثلا بچه‌ای که نسبت به والدینش وابسته بار آمده است و تمام کارهایش را والدین او انجام می‌دادند، تا سن بالا همچنان غذا در دهانش می‌گذارند و یا مثلا در سرویس بهداشتی رفتن، بچه‌ای ۷-۸ ساله است و هنوز دارند به او کمک می‌کنند. این‌ها بعدا وقتی بزرگ می‌شوند، تشکیل خانواده می‌دهند و سر کار می‌روند، در موقعیت‌های اجتماعی که دیگر والدینی نیستند که از آن‌ها حمایت کنند کم می‌آورند و خیلی تنش‌ها به وجود می‌آید.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

می‌دانید وقتی تعداد بچه‌ها کم است، سبک زندگی عوض می‌شود. سبک زندگی دیگر سبک زندگی سالمی نیست؛ چون به نظر می‌رسد ما به طور فطری به جاودانگی علاقه‌مند هستیم به همین دلیل میل به تولید نسل داریم ولی عملا آن سیستم فطری مختل شده است.

وقتی یک یا دو تا بچه می‌آوریم، ما هم بر اساس میلمان به کمک به بچه‌هایمان و حمایت‌گری از آن‌ها پیش می‌رویم ولی چون بچه‌ها کم هستند، کل انرژی و زمان من باید به یک نفر معطوف شود و بعد ناخودآگاه همه چیز به‌هم می‌ریزد.

باید یک تعریف مجددی از سبک فرزندپروری داشت. مثل گذشته نیست که بچه‌ی بزرگ، بچه‌ی کوچک‌تر را تربیت کند، کل کار با والدین است.

حالا همین وابستگی‌ها باعث یک مشکل بزرگی در بچه‌های زیر سن مدرسه و بچه‌هایی که در سال‌های اولیه‌ی مدرسه هستند می‌شود که به نام اضطراب جدایی است و این خیلی شدت گرفته است. یعنی بنده می‌توانم بگویم که نسبت به ۱۵-۱۰ سال پیش، این مسئله را خیلی بیشتر در جلساتم می‌بینم که اضطراب جدایی است.

در بچه‌های ۵-۴ ساله، ۸-۷ ساله و یا حتی در اوایل دوره‌ی نوجوانی این‌طور است. ترس‌های زیادی که برای از دست دادن والدین دارند، نمی‌توانند به تنهایی کارهایشان را انجام دهند، به تنهایی بیرون نمی‌روند. برای مدرسه رفتن مشکل دارند.

در گذشته در ۳۰-۲۰ سال پیش شما نمی‌دیدید که هیچ والدی در مدرسه باشد. الان شما می‌روید و می‌بینید که دو سه هفته از مدرسه گذشته و خیل عظیم مادران در حیاط مدرسه ایستاده‌اند. چرا؟ می‌خواهند مراقب بچه‌هایشان باشند و مشکل ایجاد می‌کنند.

بهتر است بگوییم که پرتکرارترین مشکلات به مشکل تربیت فرزند برمی‌گردد؛ به مشکل ارتباطی والدین با فرزندان برمی‌گردد؛ چون نمی‌دانند مشکل به وجود می‌آورند و الّا بچه‌ی الان که با بچه‌ی ۲۰۰-۱۰۰ سال پیش و یا ۱۰۰۰ سال پیش که تفاوتی نمی‌کند، همان ژن است، ما که جهش ژنی پیدا نکردیم، محیط، محیط خوبی نیست، همان مسئله‌ی خانواده است و خیلی مهم است.

ما مسائل دیگری هم داریم مثل بیش‌فعالی، افسردگی‌ها و وسواس‌ها، ولی وقتی من این‌ها را بررسی می‌کنم یا خود مشکل و یا تشدید شدن مشکل... . این دومی در اختلالاتی که عامل آن محیطی نیست خیلی نقش جدی دارد.

مثلا بیش‌فعالی یک مشکلی است که بچه‌ها با آن به دنیا می‌آیند و یا وسواس یک مشکلی است که اکتسابی نیست، یک نفر زمینه‌اش را دارد، بالأخره در شرایطی هم قرار می‌گیرد و این وسواس فعال می‌شود و گاهی اوقات ژنتیک است. ولی وقتی محیط نداند این اختلال چیست، ماهیت آن چیست، باعث می‌شود که به آن دامن بزنند.

مثلا بچه‌ای که صرفا بیش‌فعال است، پرخاشگر هم می‌شود و یا فردی که وسواس دارد وقتی مرتب سرزنش می‌شود و استرس او را بالا می‌برید و نمی‌دانید که چطور به او کمک کنید، باعث وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شود.

این چیزها در بچه‌ها هست و ما وسواس را به وفور در بچه‌ها می‌بینیم و ریشه‌ی این‌ها هم به همان اضطراب‌ها و استرس‌هایی که داخل خانواده است برمی‌گردد. آن آرامشی که باید باشد و ما تصور می‌کردیم که بچه‌ی کمتر و یا شاید خیلی از تکنولوژی‌ها می‌توانند به وجود بیاورند، به وجود نمی‌آید. من به همان ابتدای بحثم که گوشی است برگردم. یکی از کارکردهایی که گوشی از نظر والدین دارد این است که بچه را آرام کند، بچه سروصدا نکند، بهانه‌گیری نکند و مثلا در دست و پای مادر نباشد، خواهر و برادر کوچکترش را اذیت نکند، ولی عملا همین گوشی ولو به صورت مسکّن اثر می‌گذارد و کمی اوضاع را آرام‌تر می‌کند ولی بعد مشکلات بیشتری به وجود می‌آورد. یعنی همان چیزی که از آن فرار می‌کنند به سرشان می‌آید. این یعنی چه؟ یعنی این ابزار خوبی برای تربیت نیست.

به همان روش‌های درست برگردیم، یعنی باید مهارت‌های تربیتی در والدین افزایش پیدا کند که نخواهند به تلویزیون، گوشی، تکنولوژی‌ها و روش‌های دیگر متوسل شوند.

* در این صورت می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که اگر اطلاعات خانواده‌ها بالا برود خیلی از این مشکلات کمتر می‌شود؟

دقیقا همین‌طور است، یعنی خیلی اوقات این‌ها به دلیل مسئله‌ی جهل است و نمی‌دانند؛ خیلی اوقات به علت مشاوره‌های غلطی است که ممکن است دیگران به آن‌ها بدهند، خیلی اوقات به این علت است که به موقع به مشاور مراجعه نمی‌کنند، صبر می‌کنند تا مشکل شدت بگیرد و بعد می‌آیند.

فکر می‌کنند مشاورها برای زمانی هستند که ما دیگر به آخر خط رسیده‌ایم و حالا برویم تا آن‌ها مشکل ما را حل کنند؛ در حالی که ما اعتقاد داریم که اصل مشاوره، پیشگیری است، یعنی قبل از این‌که اصلا مسئله‌ای به وجود بیاید شما نزد مشاور بروید.

ببینید خیلی از سیستم‌های سلامت دنیا این شکلی است که شما اگر می‌خواهید ازدواج کنید باید قبل از آن حتما یک دوره‌ی استاندارد مهارت‌های زندگی را گذرانده باشید و مهارت‌های زندگی زوجی را داشته باشید.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

شما می‌خواهید بچه‌دار شوید، برای این‌که از خدمات دولتی استفاده کنید باید مهارت‌های تربیت فرزند را به خوبی بدانید، گواهی بگیرید، این شکلی است. ولی ما این را نداریم. یعنی باید مشکلی پیش بیاید و سپس در مورد راه‌حل آن چاره‌ای بیاندیشیم، خیلی اوقات هم نمی‌شود و سخت می‌شود و منِ مشاور به تنهایی نمی‌توانم خیلی کاری انجام دهم، چون مسئله خیلی پیچیده و گسترده شده است؛ به همین دلیل اگر پیش از شروع مشکل اقدام کنیم خیلی بهتر است و من بعضی از مراجعینی را دارم که نزد من می‌آیند و می‌گویند ما می‌خواهیم بچه‌دار شویم، الان شرایط مناسب است؟ من این هستم، همسرم این است و شرایط زندگی ما این است. من اگر تأیید کنم و یا توضیحات و آموزش‌هایی بدهم، وقتی باردار می‌شوند می‌آیند و می‌گویند: دو ماه دیگر بچه‌ی ما می‌خواهد به دنیا بیاید، وقتی بچه‌ی ما به دنیا آمد ما چه کارهایی انجام دهیم که مشکلی پیش نیاید؟ من مادری کردن را بلد نیستم، فامیل‌ها یک چیزهایی می‌گویند ولی من اطمینان ندارم، چون آن‌ها تجربیات شخصی‌شان را می‌گویند و علمی نیست، الان بچه‌ی من یک ماهه است، ۶ ماهه یا ۱ ساله است، خیلی خوب است مراجعه می‌کنند.

الان مادری هست که ۳ تا بچه دارد و برای هر ۳ تا به این شکل نزد من می‌آید. گاهی اوقات هر ۶ ماه یک‌بار می‌آید و در مورد بچه‌هایش یک مشورتی می‌گیرد. گاهی اوقات یک جلسه یا چند جلسه اگر مسئله پیچیده‌تر باشد و اطلاعات بیشتری بخواهد، اطلاعاتی را می‌گیرد و بعد می‌رود. به نظر من این مدل، مدل خوبی است.

* خودش را به‌روزرسانی می‌کند.

بله، خیلی هم عالی است.

* متشکرم. می‌خواهم کمی فضا را عوض کنم. هر دو بزرگوار سالیان سال است که در عرصه‌ی مشاوره فعالیت‌های زیادی داشتید و حتما خاطرات تلخ و شیرین زیادی هم دارید. دوست داریم هر دو بزرگوار بخشی از این خاطرات را بفرمایید. حاج‌آقای عباسی! در خدمت جنابعالی هستیم.

- حجت الاسلام والمسلمین عباسی

یکی از حیطه‌های کاری تخصصی که بخواهیم بگوییم خیلی پرخاطره باشد، همین مشاوره است، چون انسان با موضوعات مختلفی مواجه می‌شود.

گاهی اوقات چون قلمرو، قلمروی مربوط به شنیدن مشکل طرف مقابل است، انسان با یک‌سری مشکلاتی مواجه می‌شود که تعجب می‌کند که آیا کسی چنین مشکلی هم داشته یا نه. می‌توانیم بگوییم که این‌ها همان بخش تلخ قضیه است، به ویژه وقتی که آدم چند جلسه‌ای با مُراجع کار می‌کند و می‌بیند که خیلی پیش نرفته است، برای من یک مقدار ناراحت کننده است. البته ناامید نمی‌شوم، ولی می‌گویم که ای کاش می‌شد که آدم یک مسیر و یک راهی را پیدا کند که این مسئله زودتر حل می‌شد.

حتی خیلی خوب است که آدم در کمک کردن به دیگران توسل پیدا کند، یعنی توکل خودش را قوی‌تر کند.

ما در شرح حال بوعلی سینا داریم که وقتی کسانی به ایشان مراجعه می‌کردند... ایشان حکیم بوده و بالأخره پاسخ مُراجعان را می‌داده و به حل مسئله‌ی مراجعان می‌پرداخته، ابتدا دو رکعت نماز می‌خوانده - من این را در جایی خواندم - و بعد از خدا کمک می‌خواسته و بعد برای کمک کردن به دیگران می‌رفته است.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

اما خاطرات خوش هم خیلی دارد. یک خاطره‌ای که الان به ذهنم رسید این است که یادم است یک روز من در اتاق مشاوره نشسته بوده و منتظر ورود مُراجعه کننده بودم که نوبتش شود و بیاید.

یک‌دفعه درب اتاق مشاوره باز شد و یک جوان ۲۸-۲۷ ساله با تیپ خاصی آمد که به قول خودمان خیلی خوش‌تیپ و مرتب و منظم بود، یک شلوار جین و یک تی‌شرت آستین خیلی کوتاهی پوشیده بود، وقتی روی صندلی نشست یک نگاهی به من کرد و گفت: من به اینجا آمده‌ام برای این‌که نزد دکتر بروم. گفتم: اشکالی ندارد، من در خدمت هستم، مسئله‌تان را بگویید.

گفت: من نمی‌دانستم که اینجا آخوند نشسته است وگرنه داخل نمی‌آمدم.

گفتم: تحصیلات من روانشناسی است و دکترای روانشناسی دارم و ضمنا هم طلبه‌ی حوزه‌ی علمیه هستم، با هم صحبت می‌کنیم و شما ببینید که می‌توانید مسئله‌تان را مطرح کنید و ببینیم که من می‌توانم به تو کمک کنم یا نه.

او شروع به صحبت کرد و مواردی را از زندگی‌اش گفت که خیلی اوقات خود من تمایل نداشتم بشنوم که در چه موقعیت‌هایی قرار گرفته، چه کارهایی کرده و چه اتفاقاتی برای او افتاده است و خیلی اوقات هم با اراده‌ی خودش بود.

این شخص نسبت به بحث دین‌داری و این‌ها که بسیار موضع داشت و از شمال غرب تهران آمده بود. در یک اتفاقی با مرکز مشاوره‌ی ما آشنا شده بود و سؤال کرده بود: کدام مرکز مشاوره برویم؟ گفته بودند: فلان جا.

آمده بود و تعریف می‌کرد که چه سفرهایی به ترکیه و تایلند و این‌ها داشت و این‌ها را مطرح می‌کرد و از مشکلاتش با پدر و مادرش می‌گفت. ازدواج هم نکرده بود.

او ابتدا با یک مقاومت قابل توجه نسبت به یک روانشناسی که روحانی است صحبت می‌کرد. ما یاد گرفتیم، جناب آقای دکتر صالحی بهتر می‌دانند که یک روانشناس و یک روان‌درمانگر یاد گرفته است که نه نسبت به شخصیت طرف مقابل، نه نسبت به سبک زندگی و نه نسبت به دین و مسلک او قضاوت نداشته باشد.

ما قضاوت نمی‌کنیم، فرد هر آنچه که هست، او را می‌پذیریم، اگرچه مسیر را به این سمت می‌بریم که ارتباطش با خدا بهتر شود، من از این فنون و تکنیک‌ها استفاده کردم و با او همدلی کردم و مسائلش را مطرح کرد و یک به یک جلو می‌رفتیم.

کار به جایی رسید که با اصرار خودش بیش از یکی، دو سال مراجعه می‌کرد. یعنی بعد از مراجعه‌ی ۱۶-۱۵جلسه‌ی مرتب و منظم او، ما دیگر جلسات او را به فاز پیگیری یا به اصطلاح لاتین به فاز فالوآپ بردیم که هر ماه یک بار بیش از ۲ سال مراجعه می‌کرد و در نهایت خودش ابراز کرد که من دوست دارم نماز خواندن را یاد بگیرم. یعنی بعد از این‌که آن ارتباط حرفه‌ای برقرار شد و نیازهای شخصی او تأمین شد و این مسائل او حل شد، خودش ابراز کرد که من دوست دارم نماز بخوانم.

ما بعد از دو سال اجازه داشتیم که با او بیرون از اتاق مشاوره قرار بگذاریم. من در حرم با او قرار گذاشتم و به او گفتم برای نماز جماعت بیا و در نماز جماعت حرم شرکت کرد. به او گفتم که من به سؤالات شرعی تو جواب می‌دهم. بعد از ۲ سال تقریبا گام‌های پاسخگویی به سؤالات شرعی و دینی این بنده‌ی خدا شروع شد.

* این فضا که یک مُراجعه کننده با شما همراه شده و مشکلاتش حل می شود، خیلی لذت‌بخش است. درسته؟

بله، لذت بخش است؛ البته شرط دارد؛ در سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام(ص) اینگونه بوده که وقتی نزد مردم می‌رفتند به نیازهای طرف مقابل توجه می‌کردند و گوش بودند که مسائل طرف مقابل را ابتدا بشنوند، قضاوت نکنند، به نیازهای طرف مقابل توجه کنند.

ما پای درس اهل بیت(ع) هستیم. در آن سفری که حضرت به طائف داشتند، توجه کردن به نیازها و مسائل مردم از طرف ایشان بود که در مردم اشتیاق ایجاد کرد که به سمت حضرت بیایند.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

تعبیر امیرالمؤمنین(ع) درباره‌ی پیامبر(ص) «طَبِیبٌ‏ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ» بود که می‌گشت تا یک بیماری پیدا کند و اولا به درد و مشکل طرف مقابل بپردازد و بعد حضرت این مسیر دعوت را پیگیری می‌کردند. این‌ها درسی برای ماست که یاد بگیریم؛ ما پای درس اهل بیت(ع) هستیم. همان‌طور که آقای دکتر صالحی بیان کردند، ما نباید قضاوت نکنیم، در ابتدا نسبت به بعضی‌ها که مراجعه می‌کنند با آن‌ها ارتباط همدلانه برقرار کنیم و آن‌ها به این نتیجه برسند که این آقای مشاور و یا روانشناس که روحانی هم هست، دارد حرف من را می‌فهمد و ابتدا باید به این نتیجه برسد؛ اگر به این نتیجه رسید ارتباط برقرار می‌شود. آن زمان در مجرای این ارتباط ما می‌توانیم از دین هم صحبت کنیم، به شرط این‌که حرکت حرفه‌ای داشته باشیم. این خاطره‌ای بود که من داشتم، هنوز هم که هنوز است ایشان ارتباط دارد و گاهی اوقات بعضی از مسائل شرعی و دینی‌اش را هم می‌پرسد.

* خیلی جالب بود. جناب آقای صالحی! خاطره‌ی شما را هم بشنویم.

تقریبا بیشتر خاطرات تلخ و شیرین ما با مشاوره است، چون کارمان همین است. شیرین و تلخ بودن خاطرات عمدتا به نگاه خود ما برمی‌گردد.

من بهترین اتفاق زندگی‌ام را مشاور شدن می‌دانم، چون از کودکی دوست داشتم که به آدم‌ها کمک کنم و حس خوبی به من می‌داد.

بعد دیدم که این مشاوره مسیری است که خیلی خیلی خوب و عمیق می‌توان به خلق خدا کمک کرد و به نظر من می‌رسد که یکی از بزرگ‌ترین عبادت‌هاست.

بنده همیشه به خودم می‌گویم این شغل تو نیست، تو داری بر اساس رسالتی که خدا به تو داده کمک می‌کنی. حالا کسی کارگر است، کسی کارمند است، همه دارند کمک می‌کنند، بالأخره نگاه و نیّت ما خیلی مهم است.

بنده همیشه سعی کرده‌ام که این‌طوری باشد، به همین دلیل حس من خوب است. چون واقعیت این است که ما اگر صرفا به عنوان یک کار ببینیم، مشاوره خیلی فرسودگی می‌آورد. بالأخره شما مرتب با مُراجعینی که کلی مشکلات دارند و مطرح می‌کنند، مواجه هستید و باید به آن‌ها کمک کنید و در این کار، استرس وجود دارد.

ما فقط شنونده‌ی صرف که نیستیم، من دارم فکر می‌کنم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. در جلسه با مراجعمان داریم زندگی می‌کنیم. درست است که ما از جلسه که بیرون می‌رویم باید ذهنمان مشغول مُراجع نباشد؛ یعنی بتوانیم به زندگی شخصی‌مان هم بپردازیم. بالأخره من به خانه می‌آیم، نباید فکر و خیال مراجعینم را برای خانواده‌ی خودم بیاورم، در رابطه با همسر و فرزندانم و یا در کلاس‌هایم با بچه‌های دیگر بیاورم، ولی بالأخره در آن ۶-۵ ساعتی و کمتر و بیشتر که هستیم، فشارهای خودش را دارد ولی من اگر احساس کنم دارم یک کار مفید و یک کار خداپسندانه انجام می‌دهم، حس خوبی به من می‌دهد و تمام این خاطرات، خاطرات شیرینی است.

گاهی اوقات هم بعضی از خاطرات خاص هم در ذهن آدم می‌ماند، مثلا بعضی از جملاتی که من گاهی می‌شنوم که خیلی برای من جذابیت دارد این است که؛ بله، چه تکنیک خوبی بود، خدا پدرت را بیامرزد، ما دو سال درگیر این مشکل بودیم و این حل شد.

یا این‌که چقدر خوب بود، اصلا معجزه شد. من این تعبیر را چندین بار شنیده‌ام. شاید از نظر منِ مشاور اتفاق خاصی نیافتاده است، این یک تکنیکی بود که شما اجرا نمی‌کردید، دو سال، سه سال و یا ۱۰ سال مشکل داشتید، یک پیچ بود که باید محکم می‌بستید و حل می‌شد، ولی چون این را نمی‌دانستند و من بر اساس تحلیلی که کردم و شناختی که داشتم به او معرفی کردم، او توانسته این را حل کند ولی این حال خوب مُراجع، برای من خیلی حس خوبی دارد.

یا بالأخره وقتی می‌بینیم که مسائلشان حل شده، روابطشان با هم بهتر شده است، این‌ها خیلی حس خوبی می‌دهد، آن تغییرات مثبتی که در زندگی‌شان داشته‌اند. خاطرات تلخ هم زیاد داریم، بالأخره ما در بهترین حالت هیچ‌گاه نمی‌توانیم ۱۰۰ درصد مسائل و مشکلات مردم را شناسایی و حل کنیم. همیشه چیزهای حل نشده‌ای باقی می‌ماند.

گاهی اوقات خیلی تلاش می‌کنیم تا ببینیم که مشکل از کجاست ولی معلوم نمی‌شود. از جهات مختلف ورود می‌کنیم ولی مسئله حل نمی‌شود. برای ما سخت است، همان‌طور که جناب آقای دکتر عباسی بیان کردند، ما دوست داریم کمک کنیم، تمام تلاشمان را هم می‌کنیم اما گاهی اوقات نمی‌شود. البته ما این را پذیرفتیم، اتفاقا بنده همین مسئله را با مُراجعینم مطرح می‌کنم، البته این نکته دلیل بر ناتوانی مشاور نیست؛ چون خیلی اوقات مراجعین ما خودشان دچار مشکل می‌شوند، تلاش هم می‌کنند و نمی‌شود.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

به مُراجع می‌گویم ما بزرگ‌تر از پیامبرانمان که نداشتیم، ما پیامبر اولواالعزم حضرت نوح(ع) را داشتیم و نشد. ایشان چند سال به این پسر ناخلف مشاوره دادند ولی درست نشد. مشاور بالاتر از یک پیامبر اولواالعزم؟ مشاور بالاتر از حضرت یوسف(ع)؟ ۱۴ سال شما کنار یک زندانی باشید و او را راهنمایی کنید، با عملتان، با محبت کردن، هر چیزی که من فکر می‌کنم که واقعا بهترین مشاوره است ولی بالأخره تأثیر نمی‌گذارد. این به این معنا نیست که من بگویم که من وظیفه‌ای بر عهده ندارم. نه، من تلاشم را می‌کنم، اگر نتیجه بدهد، خوشحال هستم و نتیجه هم ندهد باز هم خوشحال هستم، چون همیشه احساس می‌کنم که دارم تلاشم را می‌کنم و سعی می‌کنم کم نگذارم.

قرار است یک مشاور به جای این‌که نتیجه‌گرا باشد به فرآیند مشاوره توجه کند. ما به دنبال این هستیم، چون اگر به نتیجه فکر کنیم ناامید می‌شویم. می‌دانید که فرآیند مشاوره فرسایشی است، همیشه این‌طور نیست که شما یک جلسه، دو جلسه، سه جلسه بالأخره تکنیک‌هایی انجام دهید و جواب دهد، ممکن است این فرآیند ۶ ماه، یک سال یا دو سال طول بکشد. خیلی اوقات شده که مثلا ما یکی، دو ماه یا سه ماه کار کرده‌ایم ولی نتیجه نداده است، ولی یک زمانی یک‌دفعه می‌بینید که اتفاقات خوب شروع شد.

گاهی اوقات تأثیرات مشاوره‌ها مدتی نهفته باقی می‌ماند. حتی جالب است بدانیم که گاهی اوقات مُراجع ما بعد از چند جلسه که نزد ما می‌آید و مسئله‌اش حل نشده است، ما را ترک می‌کند و نمی‌آید و ۲-۳ ماه یا ۶ ماه بعد می‌آید. می‌گوییم چه شد؟ مسئله‌ای پیش آمده و آمده‌اید که ادامه دهید؟ می‌گویند: نه، مسئله‌ام حل شد. گویی باید یک بادی پشت سر او بخورد، یک زمانی ببرد و فکر کند و بتواند مسئله‌اش را حل کند. چون از نظر ما کسی که مشکلات را حل می‌کند، خود مُراجع است؛ مشاور فقط تسهیل‌گر است، من نمی‌توانم مشکلات دیگران را حل کنم، حتی اگر هم بتوانم نباید حل کنم، باید کمکشان کنیم که این «خود» و این «وجودشان» رشد پیدا کند و بتوانند مسائلشان را حل کنند.

یکی از شیرین‌ترین اتفاقاتی که در مشاوره می‌افتد این است که مُراجع من اعتمادبه‌نفسش را به دست بیاورد و یک آدم مستقلی شود و تلخ هم این است که به من وابسته شود.

مثلا آن مُراجعی که برای ریزترین مسائلش با این‌که می‌تواند حل کند، به من مراجعه کند. اگر این اتفاق بیافتد، یعنی من کارم را خوب پیش نبرده‌ام و وابستگی ایجاد شده است. به همین دلیل یکی از کارهایی که ما انجام می‌دهیم مدیریت این وابستگی است که مُراجع به ما وابسته نشود.

* خیلی ممنونم. می‌خواهم وارد مباحث حوزه شویم. شاید خیلی از طلبه‌ها به مباحث مشاوره ای علاقه‌مند باشند اما اطلاعات درستی ندارند و یا مشاور خوبی ندارند که بتوانند به سمت تحصیلات مشاوره حرکت کنند. آن طلبه‌ای که دوست دارد در این فضا وارد شود از چه جایی باید شروع کند؟ یک بحث آکادمیکش را بفرمایید و دیگر این‌که شاید بعضی‌ها دوست ندارند که خیلی وقت زیادی بگذارند اما دوست دارند در این قضیه اطلاعاتی داشته باشند. اگر امکان دارد جنابعالی این دو مورد را برای ما بفرمایید.

- حجت الاسلام والمسلمین عباسی

من این دو مورد را با یک محور پاسخ می‌دهم. الحمدلله در حوزه‌ی علمیه یک حرکت خوبی نسبت به تحقیق و پژوهش و آموزش در حیطه‌ی مشاوره با رویکرد اسلامی از سال‌های قبل به برکت امام راحل(ره) و عنایات و توجهات مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان ما - همین‌جا از حضرت علامه مصباح یزدی(ره) یاد کنیم - شروع شده است و از دل حوزه مراکز تخصصی هم گسترش پیدا کرده و شکل گرفته که به شکل رسمی به این رشته پرداخته شده است، هم در سطح تحصیلات عالیه‌ی حوزوی و دانشگاهی و هم در سطح پژوهش و تحقیق است.

مرکز تخصصی مشاوره‌ی اسلامی در حوزه‌ی علمیه، یک مرکز تخصصی برای پیگیری تحصیلات عالیه‌ی حوزوی با رویکرد اسلامی در بحث مشاوره است که در سطح ۳ با عنوان مشاوره‌ی اسلامی و سطح ۴ مشاوره‌ی اسلامی خانواده و ازدواج، دانش‌پژوه جذب می‌کند و فکر می‌کنم الان بیش از ۱۰-۱۲ دوره در سطح ۳ و دو دوره در سطح ۴ دانش‌پژوه دارد و دوستان در آنجا مشغول تحصیل، تحقیق و پژوهش هستند که این مرکز تخصصی در ۱۲ استان هم شعبه دارد و دوستان فاضل و طلبه در آنجا مشغول تحصیل هستند. آنجا یک مرکز حوزوی است و می‌توانند مراجعه کنند.

این مرکز حوزوی است اما مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی در رشته‌ی روانشناسی اسلامی، مؤسسه‌ی اخلاق و تربیت در رشته‌ی مشاوره‌ی اسلامی با رویکرد مثبت‌گرا و روانشناسی اسلامی، مؤسسه‌ی امام رضا(ع)، آن هم در رشته‌ی مشاوره‌ی اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث در رشته‌ی روانشناسی اسلامی با رویکرد مثبت‌گرا، این‌ها مراکز حوزوی و حوزوی - دانشگاهی هستند. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هست که البته این پژوهشگاه در سطح دکتری دانشجو جذب می‌کند. این‌ها مراکز علمی و حوزوی هستند که برای تحصیلات مشاوره‌ی اسلامی و روانشناسی اسلامی دانشجو جذب می‌کنند.

کسانی که تمایل داشته باشند به شکل رسمی تحصیلات داشته باشند، من پیشنهاد می‌کنم به یکی از این مراکزی که نام برده شد، مراجعه کنند. البته دانشگاه معارف را هم در اینجا اضافه کنم که اخیرا رشته‌ی مشاوره‌ی اسلامی را راه‌اندازی کرده‌اند که قبلا با عنوان دیگری بود. می‌توانند به این مراکز مراجعه کنند و در آزمون‌های ورودی شرکت کنند. تمام این مراکزی هم که نام بردم، مصاحبه‌ی ورودی دارند و علاقمندان از نظر علمی و از نظر ویژگی‌های مدنظرشان مصاحبه می شوند.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

کسانی که فرصت نداشته و تمایل ندارند که به صورت رسمی این تحصیلات را پیگیری کنند به نظرم می‌رسد که اگر می‌خواهند با گرایش و رویکرد اسلامی مطالعه داشته باشند، کتاب‌هایی که در این مراکز تألیف شده، مقالاتی که در این مراکز نوشته شده و ما سه چهار مجله‌ی علمی - پژوهشی نسبت به روانشناسی اسلامی و در موضوع مشاوره‌ی اسلامی داریم که بیش از چند سال است که به انتشار مقالات و پژوهش‌های علمی با رویکرد اسلامی پرداخته است، می‌توانند به کتاب‌هایی که در این مراکز، مثل پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پژوهشگاه قرآن و حدیث، مؤسسه‌ی امام خمینی منتشر شده است مراجعه کنند و با منابع منتشر شده در این مراکز آشنا شوند، از کلیات روانشناسی اسلامی گرفته، روانشناسی رشد و تحول انسان، روانشناسی کودک، روانشناسی خانواده، مشاوره‌ی تحصیلی، آسیب‌شناسی روانی، تا موضوعات کاملا خاص که من سراغ دارم و ما هم کتاب داریم، اما نه به صورت خیلی گسترده، اما تک‌نگاره‌هایی با رویکرد اسلامی تألیف شده است و هم مقالات زیادی نوشته شده است که عمده‌ی این مقالات برگرفته از پایان‌نامه‌هایی است که توسط دانشجویان فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد و دکتری بوده است، می‌توانند مراجعه نموده و از این منابع استفاده کنند، البته منابع ترجمه شده‌ی خارجی هم در بازار موجود است و با ارتباط گرفتن با یک استاد یک سیر مطالعاتی پیدا کرده و این سیر مطالعاتی را پیگیری کنند.

در هر صورت ما توجه داشته باشیم که تنها با مطالعه‌ی کتاب‌ها نمی‌توانیم به قلمروی تخصصی کار مشاوره و روان‌درمانی ورود پیدا کنیم؛ باید حواسمان باشد، دیدن استاد، تمرین، کارورزی اتفاقی است که در تحصیلات رسمی این رشته‌هایی که اشاره شد می‌افتد و فرد را آماده می‌کند برای این‌که به اتاق مشاوره و ارائه‌ی خدمات مشاوره و روان‌درمانی ورود پیدا کند.

* ما مبلغین زیادی در سراسر کشور داریم که در بحث تبلیغ فعال هستند. بفرمایید که شما بحث مشاوره را چقدر برای آن‌ها ضروری می‌دانید و توصیه‌هایی هم اگر دارید بفرمایید.

- دکتر صالحی

بنده وقتی با قشر طلبه‌ها با موضوع مشاوره و روانشناسی اسلامی کلاس دارم، این نکته را همیشه مطرح می‌کنم که بهتر است در نگاه اول آن چیزی که یاد می‌گیرید را به عنوان یک مُبلغ یاد بگیرید، چون بیش از آن‌که فرصت‌هایی برای شما پیش آید که در مراکز مشاوره، مشاوره دهید، فعالیت های تبلیغی بیشتری دارید و به همین دلیل از این آموخته‌هایتان می‌توانید به عنوان یک مبلغ خیلی خوب استفاده کنید.

قطعا شما که به صورت کلاسیک آمده‌اید، استاد دیده‌اید و یک دوره‌ی مشخصی را از مباحث مقدماتی تا مباحث عمیق‌تر و پیچیده‌تر گذرانده‌اید، بهتر می‌توانید به مردم به عنوان یک مبلغ کمک کنید.

کار مبلغ مشاوره‌ی تخصصی نیست؛ یک بخشی از کار او آموزش‌هایی است که در حوزه‌ی مسائل خانواده و تربیت و غیره می‌دهد؛ یک بخشی هم به اصطلاح ما مشاوره‌های سرپایی و راهنمایی‌هایی است که انجام می‌دهد که مسائل حل شود و الّا این‌که بنشینیم و مسائل شنیده شود، تمرین دهیم، جلسه‌ی بعد و جلسه‌ی بعد را داشته باشیم، عملا در فضاهای تبلیغی رخ نمی‌دهد و امکانش وجود ندارد و حتی خیلی اوقات لحظه‌ای است، مثلا فرض کنید من یک مشاوری هستم و در جمکران و در حرم برای زائرین به اصطلاح کار مشاوره‌ای انجام می‌دهم در حالی که بیشتر کار تبلیغی است، یعنی شما در آنجا نمی‌توانید یک کار حرفه‌ای انجام دهید، ۲۰-۱۵دقیقه فرصت دارید و مطالبی را مطرح می‌کنید و این خیلی مهم است که آن چیزی که یاد می‌گیرید عمیق، دقیق و درست باشد.

بنده در صحبت‌هایم عرض کردم که ما می‌توانیم ضربات سهمگینی به مُراجع بزنیم. یکی از بزرگ‌ترین گناهان کبیره...، خود گناهان کبیره، کبیر هستند ولی من می‌گویم که یکی از بزرگ‌ترین گناهان کبیره، مشاوره دادن غلط است؛ یعنی وقتی که شما تخصصی ندارید و ورود کنید.

به همین دلیل با صرف مطالعه کردن کتاب‌ها قطعا ما مشاور نمی‌شویم و بعد در کارمان هم عملکرد خوبی نخواهیم داشت.

آقای دکتر عباسی بیان کردند مطالعه‌ی کتاب‌ها به شرطی که گسترده باشد، با راهنمایی استادی باشد، یک خط مطالعاتی مشخصی داشته باشد، در این جنبه خیلی می‌تواند کمک کننده باشد. یک‌سری کتاب‌ها هم کتاب‌های علمی هستند ولی بعضی از کتاب‌ها سطح پایین‌تری دارند و کاربردی‌تر نوشته شده‌اند، آن‌ها خوب هستند، من مثال می‌زنم، مثل مجموعه کتاب‌هایی که مرکز مشاوره‌ی مأوا وابسته به مؤسسه‌ی امام خمینی(ره) منتشر می‌کند، خیلی کتاب‌های خوبی است، آن جنبه‌ی کاربردی در آن وجود دارد، استفاده‌های خوبی از آموزه‌های دینی شده است و به عنوان کار تبلیغی می‌توان از آن استفاده کرد، یعنی شما به راحتی می‌توانید یک کتاب را تبدیل به دو سه منبر کنید و خیلی هم جذاب است و مردم به دنبال همین موضوعات هستند.

بالأخره وقتی یک روحانی می‌آید، توقع دارند که از آن جنبه‌ی دینی‌اش ورود کند و این‌ها خیلی کمک کننده است، ولی با اطلاعات کم نباید ورود کرد.

شاید لازم است که حتی ما دوره‌هایی را برای مبلغین طراحی کنیم. البته جسته و گریخته وجود دارد. برای مثال اداره‌ی اوقاف برای طلبه‌هایی که می‌خواهند به امام‌زاده‌ها و مراکز مربوط به اداره‌ی اوقاف بروند و در آنجا در خیمه‌ها یا کانکس‌هایی مشاوره بدهند، یک دوره‌هایی می‌گذارند ولی این‌ها معمولا خیلی منسجم و پیگیرانه نیست، اصل آن خوب است ولی کافی و جامع نیست.

اگر امکان داشته باشد برای مبلغینی که علاقه دارند وارد مباحث تربیتی شوند دوره‌هایی طراحی شود، مثلا فرض کنید یک دوره‌ی ۶ ماهه به جای یک دوره‌ی دو سه ساله‌ای که یک مشاور تخصصی می‌شوند نه، یک مبلغ مثلا در حوزه‌ی تربیت، یک مبلغ در حوزه‌ی خانواده باشند، به نظرم این‌ها اتفاقات خوبی می‌تواند باشد. مثل این است که من اگر بخواهم تبلیغ کنم و محور تبلیغم را تفسیر قرآن بگذارم، بالأخره اگر من یک مفسر نیستم و تخصصی ورود نکرده‌ام ولی باید مطالعات مفصلی داشته باشم، تفسیرها را خوانده باشم، احاطه‌ی کافی داشته باشم، حالا در زمینه‌ی قرآن می‌توانم تبلیغ کنم.

در مشاوره هم همین‌طوری است، خیلی اوقات دست‌کم گرفته می‌شود. فکر می‌کنیم که همه‌ی ما مشاوره بلد هستیم، بالأخره می‌توانیم بگوییم که با هم خوب باشید و یکدیگر را دوست داشته باشید ولی مسئله خیلی جدی‌تر است و باید ورود بهتری داشته باشیم که کار سطحی و پراکنده نشود.

راه‌های ورود حوزویان به فضای روانشناسی و مشاوره/ به چه مؤسساتی برویم؟

دوستانی که تبلیغ می‌کنند گاهی در کلاس‌های ما شرکت می‌کنند، فرض کنید من در حوزه‌ی تربیت کودک با نگاه دینی و اسلامی موضوعاتی را مطرح می‌کنم، خیلی جالب است که آن‌ها می‌گویند ما این موضوعات را به عنوان منبر گفتیم و ما هم می‌گوییم خوش به حالتان. مردم هم خیلی خوششان آمد و خیلی برای آن‌ها جذاب بود. چون خود وقتی مباحث را می‌گویم صرفا یک‌سری روایت که نمی‌گویم که مثلا پیامبر اکرم(ص) این را فرمودند و یا حضرت علی(ع) این را فرمودند؛ بلکه سعی می‌کنم به صورت کاربردی بگویم و این را می‌گیرند و بعد با توجه به این‌که از یک منبعی شنیده‌اند که خودش در این حوزه تخصص دارد، با یک اعتماد بهتری به مخاطبینشان منتقل می‌کنند و آن‌ها احساس خوبی پیدا می‌کنند و احساس می‌کنند که با مطلب ارتباط گرفته‌اند.

گاهی اوقات به خود می‌گویم که یعنی می‌شود من برای تبلیغ بروم؟ چون واقعا برای خود ما فرصت نمی‌شود، آنقدر کارهای مربوط به مراکز علمی و دانشگاه‌ها و به اشکال دیگر هست که گاهی اوقات تبلیغ به یک حسرت می‌شود که بتوانیم اصلا به یک تبلیغ سنتی برویم، کار ما هم در واقع تبلیغ است، تفاوتی ندارد، چه در رسانه باشد و یا حتی خود اتاق مشاوره هم یک جنبه‌ی تبلیغی دارد، مثل موردی که آقای دکتر بیان کردند که چقدر هم تأثیرگذار است، ولی این‌که آن تبلیغ سنتی همیشه جای خودش را دارد، هیچ چیزی جای آن را نمی‌گیرد.

این‌که شما به روستا و بین مردم بروید و آنجا مُراجعتان را پیدا کنید و آنجا با آن‌ها صحبت کنید، یک جذابیت‌های خاصی دارد.

شاید بتوانیم بگوییم اکثر مردم آن‌طور که باید دسترسی به مشاور ندارند، یا به لحاظ هزینه‌ها و یا به لحاظ بُعد مسافت و مبلغین خیلی خوب می‌توانند این مشکل و این خلأ را حل کنند. خیلی عالی است. از منِ مشاور می‌تواند مؤثرتر باشد.

- حجت الاسلام والمسلمین عباسی

اگر اجازه دهید من در اینجا اداره کل تبلیغ تخصصی دفتر تبلیغات را هم معرفی کنم. ما در معاونت فرهنگی - تبلیغی دفتر تبلیغات یک اداره کلی با عنوان تبلیغ تخصصی داریم. میز تخصصی خانواده که یکی از میزهای قطب اخلاق، خانواده و سبک زندگی دفتر تبلیغات است و بنده توفیق دارم مسئولیت این میز را بر عهده داشته باشم ودر حال برگزاری دو دوره تبلیغ تخصصی است که مجری آن اداره کل تبلیغ تخصصی است.

ما الان در کشور فکر می‌کنم حدود بیش از ۲۴۰ مبلغ تخصصی خانواده داریم که بالغ بر ۲۵۰ ساعت مباحث مربوط به خانواده، روانشناسی خانواده، جامعه‌شناسی خانواده، نظام خانواده از دیدگاه اسلام و مباحث تربیت فرزند را گذرانده اند.

مبلغان در سامانه‌های مربوط به دفتر تبلیغات ثبت‌نام می‌کنند، گزینش می‌شوند و آموزش می‌بینند و به عنوان مبلغ تخصصی با امتیازات ویژه از طرف دفتر تبلیغات اعزام می‌شوند که یک دوره‌ای که چندین و چند سال است که در حال اجرا ست، دوره‌ی تربیت مبلغ و مربی تخصصی خانواده است و این‌ها پرونده‌ی تبلیغ تخصصی دارند و به سراسر کشور اعزام می‌شوند.

یک دوره‌ی دیگر هم تبلیغ تخصصی عفاف و سلامت جنسی است که ۲۰۰ ساعت سرفصل‌های آموزشی است و اخیرا ما سرفصل‌هایش را با همکاری میز خانواده و میز عفاف دفتر تبلیغات طراحی کردیم که ان‌شاءالله در اواسط تابستان دوره‌ی آموزشی آن برگزار می‌شود و مبلغان می‌توانند مراجعه کنند.

* معمولا چقدر طول می‌کشد؟

ما تصمیم گرفتیم که ۲۰۰ ساعت را به شکل ترکیبی اجرا کنیم، بخش اول آن اردویی است، بخش دوم حضوری است و بخش سوم آن مجازی است تا دوره کامل شود و این‌ها مبلغان متخصص در امور عفاف، خویشتن‌داری جنسی و سلامت جنسی می‌شوند که امروزه واقعا ما به تبلیغ در این حوزه نیاز داریم.

یک دوره‌ی دیگری هم که در حال طراحی هستیم دوره‌ی تربیت مشاور و راهنمای تخصصی است که این هم مخصوص مبلغان با همین ویژگی‌هایی است که آقای دکتر صالحی اشاره کردند که بتوانند مسائل را بشنوند، یک تشخیص اولیه بگذارند، در سطح راهنمایی مداخله کنند، نه در سطح عمیق و در سطح روان‌درمانی.

در سطح مقدماتی، یک راهنمایی کلی داشته باشند و دوستان بتوانند این را به مراکز تخصصی مشاوره ارجاع دهند که با عنوان دوره‌ی تربیت راهنما و مشاور تخصصی در دفتر تبلیغات است که این هم طراحی می‌شود و اعلام می‌شود.

دوستان فاضل و مبلغی که تمایل دارند در این حیطه وارد شوند، با امتیازات خاصی که دارد بالأخره مبلغ تخصصی می‌شوند و بعد از شرکت در این دوره‌ها و گرفتن مجوز از دفتر تبلیغات می‌توانند هم منبر و سخنرانی در حیطه‌های تخصصی داشته باشند و هم ارائه‌ی جلسات آموزشی و کارگاهی را برای مخاطبان داشته باشند و هم به تولید محصولات رسانه‌ای در این حیطه بپردازند، مثلا یک کلیپ سه چهار دقیقه‌ای تدوین کنند و این را در فضای مجازی ترویج کنند که ان‌شاءالله به دست مخاطبان برسد.

* از هر دو بزرگوار متشکرم. از این‌که بزرگوارانه در خبرگزاری حوزه حضور پیدا کردید و دعوت مارا پذیرفتید تشکر می‌کنم، ان‌شاءالله که بتوانیم سهمی در انتقال این مباحث داشته باشیم. از هر دو بزرگوار تشکر می‌کنم.

گفت و گو از: محمد رسول صفری عربی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ابوذر IR ۱۵:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
    0 0
    خدا قوّت. خیلی هم خوب و مفید👌👌